دختر یا پسر؟؟؟
عزیزکم! این روزها حرکاتت رو بیشتر و واضح تر حس می کنم. هر ضربه ی محکمی که به شکمم میزنی به من نوید میده که هستی، که تنها نیستم، که با منی.... . این روزها ضربه هاتو حتی از روی لباسم هم می تونم ببینم؛ شگفتی عظیمی که تجربه دیدن حرکاتت از روی پوستم برای من و بابا داشت وصف نشدنیه! دیگه لازم نیست دستمو روی شکمم بذارمفقط کافیه به شکمم نگاه کنم. حرکات تواز روی لباس هم گاهی واضحه... چقدر حس حضورت شیرین و عجیبه. چیزی که این روزها کمی ذهن منو مشغول کرده بود، تشخیص های سنتی کسانی بود که میدیدن منو و به طور قطع نظر می دادن که پسر خواهم زایید! چند روز پیش برای مراسم خواهر زاده بابا (الهام) اصقهان بودیم. هر کسی من و تو و شکم منو میدید نظر می دا...
نویسنده :
نگار
16:48